نشسته بر مینا

ساخت وبلاگ
زندگی اش ارزش افسوس ندارد نقطه ی نورانی ملموس ندارد خسته ی در جا زدن و ماندن بی جاست مانده، ولی خیزش محسوس ندارد راز و نیازش به زبان یخ زده انگارنیت یک رویش معکوس ندارد  نیست اَنیسی که به او دل بسِپارد عشقِ به جا مانده ی محبوس ندارد خواب خوش و دیدن رویا که چه گویم؟ فرصت ترس از تبِ کابوس ندارد شبزده شد، از نفس افتاد خدایا راه نشانش بده، فانوس ندارد محمد رحیمی نشسته بر مینا...ادامه مطلب
ما را در سایت نشسته بر مینا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2asalak4 بازدید : 118 تاريخ : شنبه 21 خرداد 1401 ساعت: 21:26

سلام بانوی آب و آیینهانگشتر بی نگین، می دانید به چه می ماند؟ به شهر قم.اگر شما را نداشت.مانند مشرق بی خورشید، اقیانوس بی آب،جنگل بی درخت، زمین بی هوا،گفتم هوا، دلم هواییتان شد.آخِر، فاطمه هرکه و هرکجا باشد فاطمه است.چه فاطمه زهرا باشد ، چه فاطمه معصومه. می دانید بانوجان؟ نوبت زیارتتان که دیر می شود، مرا به ملکوت توس، بارعام نمی دهند. آخِر، دلِ برادر، رضا نمی شود ، بی زیارت خواهر، زائر روضه رضوانش باشم.‌ محمد رحیمی نشسته بر مینا...ادامه مطلب
ما را در سایت نشسته بر مینا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2asalak4 بازدید : 103 تاريخ : شنبه 21 خرداد 1401 ساعت: 21:26

درب ضریح همواره،  در حسرت عبور زائر است طوفان به مشهد که می رسد، دلارام می شود. انتهای جاده رضا، خانه خداست خودش را به رضا سپرد ، در بغل خدا رفت گلواژه های امید، در حرم رضا گل می دهند. کبوتر، دانه را می فهمد، مرغ دل، ضریح را. مشکل داریم تا مشکل.اول، مشکل آمدن، حالا مشکل دل کندن. در حرم رضا، فاصله توبه تا حاجت، یک قطره اشک معرفت است هر گنبد زردی، گنبد رضا نمی شود. کبوترهای حرم، منت هیچ گنبدی را نمی کِشند کفش ها را درون حرم راه نمی دهند. فقط بغض ها در فضای حرم ، ترَک برمی دارند. آسمان چشم ها، در صحن ، بارانی است فشارش پایین بود، نمک گیر رضا شد. آهوها نگران ضامن نیستند. اضطرار، هر دلی را آهو می کند. دلش را  آهوی ضامن دار کرد. نبض ایران، به وقت ساعت هشت، می زند. محمد رحیمی نشسته بر مینا...ادامه مطلب
ما را در سایت نشسته بر مینا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2asalak4 بازدید : 118 تاريخ : شنبه 21 خرداد 1401 ساعت: 21:26

با غزل،ادعا، نمی آیی با تب سرد ما، نمی آیی تو وجودت پُر از ظهور اما اینچنینی که ما، نمی آیی تو خودت با خدا کنار بیا قید ما را بزن، سوار، بیا از کویر ، انتظار باران نیست در زمستان بزن، بهار بیا همه ی عمر، در خیال توایم ظاهرا عاشق جمال توایم ولی از ما مخواه، همراهی ما زبان بازها، وبال توایم ماه شعبان به نیمه نزدیک است واقعا جشن هایمان شیک است نور، آواره ی خیابان هاست گورِ دلها، چقدر تاریک است؟!!!!! محمد رحیمی نشسته بر مینا...ادامه مطلب
ما را در سایت نشسته بر مینا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2asalak4 بازدید : 140 تاريخ : پنجشنبه 15 ارديبهشت 1401 ساعت: 13:12

حرف درمانده، صاف و شفاف است دوراَز آداب و مملو از گاف است چشمه ی اشک او اگر جوشد قلّه را می برد اگر قاف است دل درمانده آه آتش زاست سوزشش از جگر اِلی ناف است آی مَردم، اگر که بی خیرید روحتان پُر چروک و ناصاف است زخم درمانده را نمک نزنید این عمل بر خلاف انصاف است دل درمانده آشنای خداست آشنای خدا دلش صاف است  پس دهان را به طعنه وا نکند آنکه بی درد و مست و حرّاف است محمد رحیمی نشسته بر مینا...ادامه مطلب
ما را در سایت نشسته بر مینا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2asalak4 بازدید : 141 تاريخ : پنجشنبه 15 ارديبهشت 1401 ساعت: 13:12

آن لحظه ی غروبِ  اذا الشمسُ کُوِّرَت یعنی تو را برای همیشه، خدای من در گوشِ من ، صدای تو تکرار می شود؟! یا می شود صدای تو لحن صدای من؟! گاهی میان غرفه خوابم  عصا زنان هی راه می روی و فاتحه خیرات می کنی بی روح و سرد و غمزده ، انگار مُرده ام تو دور می شوی و هی هی و هیهات می کنی شرحِ غمِ فراقِ تو یکساله می شود یعنی چه شد که بی تو نفَس هست همچنان؟! شاید دلیل روشن آن ، در حضور توست مارا سپرده ای تو به دستانِ آسمان( هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق) ( ثبت است بر جریده عالم دوام تو) ( اصلا حسین جنس غمش فرق می کند)  ما می رویم و زنده جاوید هست نام تو محمد رحیمی نشسته بر مینا...ادامه مطلب
ما را در سایت نشسته بر مینا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2asalak4 بازدید : 118 تاريخ : پنجشنبه 15 ارديبهشت 1401 ساعت: 13:12

من ندیدم که پشیمان بشود هیچ سگی طبق قول خودتان سخت پشیمان چو سگم محمدرحیمی   لطایف الحیلت را به روز کن، مَشتی که حقه های قدیمی اثر ندارد هیچ محمد رحیمی   استخوان بندی دلدار ، چه ماشاالله تخته ای نیست که چشمم نزند بر جانش؟؟ محمد رحیمی   من عبرت روزگارم ای مردم شهر از عبرت روزگار، عبرت گیرید محمد رحیمی   ثروتی بود که نامش به زبان ، خوب نگشت (فقر) بود آنچه ندانستم و از کف دادم   محمد رحیمی نشسته بر مینا...ادامه مطلب
ما را در سایت نشسته بر مینا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2asalak4 بازدید : 116 تاريخ : دوشنبه 18 اسفند 1399 ساعت: 14:56

آهای آدما این چه رفتاریه، با دلاتون؟! ور افتاده انگاری نسل همه عاقلاتون؟! دلاتون پر از کینه های عجیب و غریبه توی کوره داغ نفرت ، مذابِ فریبه یکی نیس بگه جنس ما،  جنس دیو و پری نیس اگه آدمیم ، آدمیت چنین سرسری نیس یه روزی نیاد، خنده روی لباتون نباشه؟ به لب، گریه و توی چشما پر از خنده باشه من از زندگی ، عشق و لبخندشو می پسندم دل عاشقم گفته تا من به غم ها بخندم. محمد رحیمی نشسته بر مینا...ادامه مطلب
ما را در سایت نشسته بر مینا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2asalak4 بازدید : 115 تاريخ : دوشنبه 18 اسفند 1399 ساعت: 14:56

تنها شدم اینو دلم میگه تنهایی انگار عادت مرداس مردی که زخم تازه برداری مردی میون جمع نامرداس وقتی دل مردی پراز درده صبر خدا هم داره سر می ره یک شب توی تاریکی دنیا گریون و تنها بی خبر می ره من مرد تنهای شبم امشب از پیشتون می رم تو تاریکی میرم یه جای سرد و بی احساس هیچکس نداره کار با هیچکی از عشق بیزارم که پیرم کرد حالا منم یک خسته مغموم قلبم شکسته آی آدم ها نفرین به این تنهایی محتوم محمد رحیمی نشسته بر مینا...ادامه مطلب
ما را در سایت نشسته بر مینا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2asalak4 بازدید : 106 تاريخ : دوشنبه 18 اسفند 1399 ساعت: 14:56

چرا باید دم مرگم تو باشی برو شاید بشه راحت بمیرم ازین دنیا که دستت رو بهم داد دلم خونه، ازش بد جور سیرم کی بودی تو؟ چی بود این بخت نابود؟ نفس گیر وسیاه و تلخ و ممتد تا یک راه فراری باز می شد جلوم قد می کشیدین ، قدِّ یک سدّ برو شاید بدی هاتو ببخشم با اینکه قاتل جونم شدی تو گذشتم تا بری تنها بمیرم دوباره پاک، مدیونم شدی تو   محمد رحیمی نشسته بر مینا...ادامه مطلب
ما را در سایت نشسته بر مینا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2asalak4 بازدید : 111 تاريخ : دوشنبه 18 اسفند 1399 ساعت: 14:56